معماری در انگار شاران

معماری همزاد شهر است. شهر و معماری باهم می­بالند و با هم وا می­مانند. اندیشیدن به معماری بدون اندیشیدن به شهر، باز می­‌‌ایستد.

نیروی زندگی بخش در عهد قدیم «پیش از 1300 خورشیدی» انسان دوستی بنا شده بر پاسخگویی به نیازها و فراهم کردن اسباب آسودن بود. دنیای کوچک قدیم در تنگنای مناسبات بوم می­‌چرخید. پس شاید چنین بنماید که شهر قدیم و معماری آن ناگزیر از ساز وکار با تنها گزینه ممکن یعنی عوامل طبیعی «تابش، وزش، بارش» بودند، که البته چنین بود اما نه از سر ناگزیری بلکه از سر خردمندی. سراغ شدن دوستداری طبیعت و مفهوم توسعه در دنیای قدیم گواهی می­‌دهد که این دنیا نه تنها تسلیم ویژگی‌­های بوم نبود بلکه پاسخگو به مسائل زیست‌بوم با ابداع­‌های شگفت‌انگیزی همچون کاریز و بادگیر، نشان بارز مدارا با دشواری‌­های طبیعت و بهره­‌برداری خردمندانه از نیروهای بی­‌پایانی که طبیعت به فراوانی و به رایگان در اختیار می‌گذارد.

نیروی دنبال‌­کننده زندگی در دوره معاصر «1300 تا 1400 خورشیدی» بازار گرم گردش سرمایه مالی بوده است. دنیای بی‌­مرز معاصر در مناسبات اقتصاد بازار چرخیده است. پس شاید انتظار می­رفت که شهر معاصر و معماری آن گونه‌­های شگفت‌انگیز و پر جذبه­‌ای از مکان و فضا را بپرورد. اما در دستیابی به فراسوی سرمایه آرمانی یکه‌تاز شد که شکاف‌­های اجتماعی- اقتصادی ژرف، بلبشو و کلیشه­‌ای کسالت‌بار را آفرید. در کنار این ناگواری‌ها انگار شهر معاصر و معماری آن بر آن بوده‌اند که در پاسخ به افزایش روزافزون تراکم جمعیت پدید آمده و فن­‌آوری صنعت ماشین بی‌پروا شهر معاصر را تسخیر کنند و به نیروهای فراوان و رایگان طبیعت پشت کنند.

اما آنچه امروز شاهد آن هستیم، آن است که معماری عصر جدید با پشت سر گذاردن چهار دهه نابه‌سامان دوباره دوستدار طبیعت شده است و در کنار تأمین نیازها و خلاقیت هنری بر معماری پایدار و هوشمند تمرکز یافته و با اتکا به معماری بومی بیشترین بهره‌وری اقتصادی و زيست‌محيطی را در دستور کار خود قرار داده است. باشد تا همواره پیشرو و نونگر بماند.

فهرست تجربه‌ها